حرف دلم
اگه یه ماه بودم اگه یه روز بودم اگه یه عدد بودم اگه یه جهت بودم اگه یه همراه بودم اگه یه نوشیدنی بودم اگه یه درخت بودم اگه آب و هوا بودم اگه یه رنگ بودم اگه یه صدا بودم اگه یه گناه بودم اگه یه پنجره بودم اگه یه تاریخ بودم اگه یه فیلم بودم اگه یه دکتر بودم اگه یه وسیله آشپزخونه بودم اگه یه ساز بودم اگه یه کتاب بودم اگه یه اسم بودم اگه یه شعر بودم اگه طبیعت بودم اگه یه حس بودم اگه یه بازی بودم اگه یه فحش بودم اگه یه حیوون بودم اگه یه میوه بودم اگه یه هنر بودم اگه یه جاده بودم تهران-مشهد
خيلى كتاب جالبيه با جزييات دقيق جورى كه انگار حس ميكنى خود سينوهه اى و اون اتفاقها رو ميبينى. سينوهه زندگى نامه اش رو اواخر عمرش نوشته و من از شرح وقايع دوران زندگيش با اين جزييات تعجب ميكنم. اما چيزى كه تو اين كتاب خيلى ذهن منو مشغول كرده رو ميخوام بهتون بگم اما از حالا ازتون معذرت ميخوام كه اينا رو ميگم. در زمان سينوهه زنان و دختران به مانند حيوان خانگى بودند. منظورم اينه كه دخترا در ساختمانهاى مخصوصى جمع ميشدن و مردان ميتونستن هر وقت كه بخوان يكى از اونا رو انتخاب كنن و ازشون استفاده كنن. به بهاى بسيار ناچيز. يا مردها ميتونستن دخترى رو بخرن تا هميشه بتونن ازش استفاده كنن. حتى كارهاى خونه به دخترى كه به اين منظور خريدارى ميشد واگذار نميشد مگر به طور رسمى همسر او اعلام ميشد. شراب و انسانهاى مست بسيار عادى و معمول بود و تفريح با زنان در خانه هاى مخصوص عياشى معمول تر از ان. ميدونى حالا كه اينا رو ميدونم چقدر احساس غرور و خوشبختى ميكنم از اينكه دختر مسلمون ايرانى ام و تو اين زمان زندگي ميكنم. اين برام افتخار بزرگيه تو بهترين موقعيت قرار داريم من از اين زندگي راضى ام تو چى؟
(فارسى) دوستت دارم. (عربى) أنا احبك. (انگلیسی) I love u. (تركى) sani seviyorum. (فرانسوى) je t'aime. (آلمانى) ich liebe dich. (اسپانيايى) te mo. (هندى) maim tumase pyara karta hum. (آفريقايى) ek is life vir jou. (آلبانيايى) une te dua. (اسپرانتو) mi amas vin. (استونيايى) ma armastan sind. (اسلواكى) ma'm t'a rada. (اندونزيايى) aku mencintaimu. (ايرلندى) is brea' liom tu'. (ايسلندى) e'g elska big. (پرتغالى) eu tea mo. (تاگالگى) mahal kita.
(روسى) ya lyublyu tebya.
این چرندیات چیه که مینویسم؟ انگار خودم نیستم خدایا من چم شده؟ دیگه دلم برا هیشکی تنگ نمیشه دیگه اشکم درنمیاد دیگه یاد خاطراتم نمی افتم دیگه هیچی برام مهم نیست شاید هم ایندفعه دیگه همه چی برام مهم شده و نه فقط خودم
دنیا ارزششو نداره هیچی تو دنیا ارزش اینو نداره که من دلتو بشکنم یه لیوان بشکنه قیمتش فوق فوقش 10 تومن اما اگه دل کسیو شکستی میخوای چقدر بهش بدی تا مثل اول شه؟ دنیا ارزش یه تار موی تورو نداره چقدر میخوای بهت بدم تا واسه کندن یه تار موت درد بکشی؟ اصلا فکرشم نکن چون هیچی ارزششو نداره خیلی چیزا رو نمیشه خرید مثل دوست یا کسی که واست دلسوزی کنه یا مثل شاد بودن و سلامتی و خانواده
چقدر تنهایی خوبه چقدر لحظه های تنهایی خوش میگذره چه خوبه وقتی فقط یکی هست که باهاش حرف بزنی اونم خودت باشی هیچ وقت از حرف زدن با خودت خسته نمیشی هیچ وقت رضایت نمیدی که بگی خداحافظ دیگه حرف زدن بسه همیشه هی میگی و میگی گاهی از حرفای خودت خندت میگیره گاهی گریه انگار دو نفری که نسبت به هم واکنش نشون میدی تو یکی هستی اما تنها نیستی خیلی این تنهایی شلوغی رو دوست دارم میتونم تا آخر با خودم تنها باشم دوتایی میگیم و میخندیم
آخ چقدر حرف میزنی تو دختر آخه تو مگه به کی بردی؟ خودمم نمیدونم کی تموم میشه کی ذهنم از حرف خالی میشه خیلی هم صحبتو دوست دارم پس کی این تلفن زنگ میخوره؟
آره حق داری حق داری که به هیشکی اعتماد نکنی حق داری فکر کنی همه دارن بهت دروغ میگن و کلک میزنن تو این دنیایی که همه دارن سر همدیگه رو کلاه میذارن تو هم حق داری که اعتماد نکنی تو این فضای مجازی که معلوم نیست چی درسته و چی غلط تو هم حق داری که باور نکنی اما تهمت نزن و زود قضاوت نکن شاید یکی هم تو دنیا پیدا بشه و راستگو باشه اونموقع شرمندگی دیگه چه سود؟ کاری نکن عذاب وجدان بگیری
هیشکی رو تحقیر نکن فحش نده داد نزن عصبانی نشو آخه بعدش خیلی حس بدیه که این کارا رو کردی
همه چی خیلی ساده است ساده تر از اونکه فکرشو بکنی بشین فکر کن ببین چی سخته؟ چی خیلی پیچیده است؟ هیچ کاری و هیچ چیزی پیچیده نیست چون خودت پیچیده ترین موجودی پس دیگه کار سختی نمیمونه دیگه بهونه نیار پاشو دست به کار شو پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |